برج نوآوری در هنگ کنگ از زاها حدید ؛ هماهنگی روابط اجتماعی و امکانات ساختمانی در هدفی نوآورانه
|
برج نوآوری در هنگ کنگ از زاها حدید ؛ هماهنگی روابط اجتماعی و امکانات ساختمانی در هدفی نوآورانه
|
خیلی دعا کردم نشد
مشک و بغل کردم نشد
داداش حسین شرمندتم
رفتم که برگردم نشد
چشمام نمیبینه داداش
بدجوری دستام خاکیه
هر کار میشد کردم نشد
شرمنده مشکم خالیه
از داغه افتادم زمین
دستام برام کاری نکرد
تا خیمه ها راهی نبود
مشک آبروداری نکرد
دندون گرفتم عشق تو
سینه سپر کردم نشد
خواستم علمداری کنم
رفتم که برگردم نشد
روی دستش پسرش رفت،
ولی قولش نه
نیزه ها تاجگرش رفت
ولی قولش نه
این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای نعش،قمرش رفت،
ولی قولش نه
شیرمردی که درآن واقعه هفتادو دوبار
دست غم برکمرش رفت،
ولی قولش نه
هرطرف می نگری نام حسین است وحسین
ای دمش گرم سرش رفت
ولی قولش نه
کربلا خاکت دهد بوى بهشت
کربلا هستى تو چون کوى بهشت
کربلا خاکت معطّر از چه شد
بین گلها امتیازت از که شد
کربلا گو بوى عطرت از کجاست
عنبر و بوى عنبرت از کجاست
کربلا بوى خدائى میدهى
کى ز او بوى جدائى میدهى
کربلا جانم فداى بوى تو
کى شود رو آورم بر سوى تو
کربلا گشتى معلّى بعد از آن
برتر از عرش خدائى بعد از آن
کربلا من زنده از بوى تواءم
کربلا من عاشق روى تواءم
کربلا هر کس که یادت مى کند
زائرت حق را زیارت میکند
من اگر نقاش بودم....
کربلا را می کشیدم
یک بیابان لاله سرخ
نینوا را می کشیدم
دشتی از گلهای پرپر،
نقشی از حلقوم و خنجر قشی از عباس حیدر
اشکی از طفلان زینب ،
منظر نور و هدایت....... کربلا را می کشیدم.