سمفونی مردگان

اگر امروز تنـــــهایم،خودم دیـــــــروز بـــد کردم

سمفونی مردگان

اگر امروز تنـــــهایم،خودم دیـــــــروز بـــد کردم

سمفونی مردگان

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم
خدا گفت:
پس می خواهی با من گفتگو کنی؟
گفتم اگر وقت داشته باشید
خدا لبخند زد!
وقت من ابدی است
چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی ؟
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟
خدا پاسخ داد :
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند
عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد
حسرت دوران کودکی را می خورند
اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند
و بعد
پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند
اینکه با نگرانی نسبت به آینده
زمان حال را فراموش می کنند
آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند
نه در آینده
این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد
و آنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند
خداوند دستهای مرا در دست گرفت
و مدتی هر دو ساکت ماندیم
بعد پرسیدم
به عنوان خالق انسانها
می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟
خداوند با لبخند پاسخ داد :
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد
اما می توان محبوب دیگران شد
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد
بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم
ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد
با بخشیدن بخشش یاد بگیرند
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند
اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند
یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند
اما آن را متفاوت ببینند
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند
و یاد بگیرند که من اینجا هستم
همیشه

کلمات کلیدی

ردپای کاروان های جاده ابریشم در بخارا

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۳ ق.ظ

ردپای کاروان های جاده ابریشم در بخارا

خارا ۲۵۰۰ سال دارد و در زمان جاده ابریشم، کاروان های بزرگی از اقصی نقاط جهان از این شهر عبور کرده اند. افسانه هایی در مورد یک واحه جادویی پنهان شده در بین دو کویر که از هند تا چین گسترده شده است، وجود داشت. در بخارا فروشندگان درست در همان مکانی که اجدادشان مستقر بودند و زیر همان طاق ها و خیابان های اطراف، به مهمانان خوشامد می گویند.

آنها استعداد خوبی در یادگیری زبان های خارجی دارند که از زمان رفت و آمد کاروان ها به ارث برده اند. مباشر باهشیلووا، راهنمای گردشگران، می گوید: “هنوز می توان جو و رنگ های بخارای قدیم را احساس کرد که در مسیر عبور جاده تجاری ابریشم بود. حتی امروز، زیر آن طاق ها، آنها اجناسی را می فروشند که صدها سال پیش به اینجا آورده شد.” مناره کالیان یکی از نمادهای بخارا است. این مناره به مدت طولانی، بلندترین مناره آسیای میانه بود. شب ها از آن بعنوان فانوس استفاده می کردند و با روشن کردن آتش در بالای آن، مسیر راهیابی به شهر را به مسافران نشان می دادند.

بخارا ؛ از چپ به راست: مدرسه میر عرب، مناره کلان و مدرسه خان

مرکز تاریخی شهر بخارا، در فهرست میراث فرهنگی یونسکو قرار دارد. یکی از شاهکارهای آن، آرامگاه اسماعیل سامانی (ساخت: قرن سوم و چهارم هجری) است که یکی از مهمترین بناهای باستانی آسیای میانه بشمار می رود. تا چند دهه اخیر بیشتر این آرامگاه در زیر خاک قرار داشت و از اینرو در گذشت زمان آسیب چندانی بخود ندیده است. امروزه تمام آن از زیر خاک در آورده شده است. این آرامگاه، کهن ترین آرامگاه ایرانی تاریخ دار است.

مباشر باهشیلووا، راهنمای گردشگران، می گوید: “معماری که این مقبره را ساخته است، آجرها را به هجده طریق مختلف چیده است. اگر از نزدیک نگاه کنیم می بینیم که هر طرف ده پنجره دارد. هر پنجره چیدمان آجری ویژه خود را دارد. بنابراین پنجره ها به هم شباهت ندارند.”

ابن سینا، دانشمند و فیلسوف مشهور ایرانی در قرن چهارم هجری در روستای افشانه نزدیک بخارا که آنزمان پایتخت سلسله سامانی بود، متولد شد. وقتی ابن سینا هجده ساله بود، نوح دوم سامانی را که در بستر مرگ بود معالجه کرد. او پاداش طلا را قبول نکرد و به جای آن درخواست کرد تا دسترسی دائمی به کتابخانه قصر داشته باشد. مهمان نوازی نیز یکی از میراث به جای مانده از گذشته است.

مناره ی پای کلان

در زمان فعالیت جاده ابریشم، شصت مسافرخانه برای کاروان های زبان های مختلف ساخته شد تا مسافران سردرگم نشوند. دوستون رجبف می گوید: “مهمان مانند پدرمان است. در قدیم اینگونه بود و همیشه به این صورت خواهد ماند. ما همانگونه از مهمانان پذیرایی می کنیم که از پدرمان پذیرایی می کنیم.”

وقتی در قرن های گذشته رقاصان خارجی به بخارا می آمدند، در این شهر برنامه اجرا می کردند. برخی از این لباس های ویژه رقص یک اثر هنری است. هنر نقشبندی در قرن دوم میلادی در بخارا ایجاد شد. باکشیلو جومایف، استاد نقشبندی است و از ابریشم و طلا برای کارش استفاده می کند. دوخت یک لباس سنتی شش ماه کار می برد.

باکشیلو جومایف می گوید: “قبلا از کودکانم الهام می گرفتم و اکنون از نوه هایم. بخارا نیز به من الهام می بخشد.” مقبره بهاالدین نقشبند، عارف قرن هشتم و بنیانگذار طریقت نقشبندیه نیز در بخارا قرار دارد. پدر بهاءالدین، معروف به باباصاحب سرمست، حرفه نقشبندی داشت، از اینرو وی نیز، که شغل پدر را پی گرفت، به نقشبند ملقب گردید.

دیوار های خارجی ارگ بخارا

 

مـنـــــــبـع : persian.euronews.com

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی